فلامنکو

فلامینگو ، فلامینکو یا فلامنکو ؟ ریشه یابی لغت فلامنکو 

 

 در فرهنگ لغات آکادمی زبان اسپانیایی رئال Real Academia) Español de la Lunga ) معانی متفاوتی برای لغت فلامنکو ارایه شده است که از بین آنها ، برخی که سنخیت بیشتری با بحث ما دارند را برای شما انتخاب کرده ایم . در یکی از این تعاریف آمده است : فلامنکو ، یک روش فرهنگی_اجتماعیِ بیان احساسات در میان کولی هاست که ریشه های عمیقی در ناحیة اَندلُس(Andalusia) برای آن یافت می شود . در جایی دیگر ، لغت فلامنکو را نشانگر یک شاخة قومی یا نژادی می انگارد و به مردمی اطلاق می کند که منسوب به سرزمین فلاندر هستند . علاوه بر فرهنگ لغاتی که ذکر کردیم ، در فرهنگ لغات صرفی اسپانیایی وکاستیلی ریشة لغت فلامنکو را منسوب به فلامینگ (Flaming) می دانند که در زبان هلندی به معنی (چیزی یا کسی آمده از سرزمین فلاندر در آلمان ) می باشد . علّت انتساب لغت فلامنکو به فلامینگ ، به معنی (شخصی از اهالی فلاندر ) ،ریشه در تاریخ آن ناحیه دارد . ایشان مردمی بودند از نژاد مردم شمال اروپا به نام نوردیک(Nordic) که رنگ رخسارشان گلگون بود ؛ بر خلاف مردم اروپای جنوبی معروف به نژاد لاتین که پوست تیره و موی مشکی دارند و به خصوص از لحاظ رنگ پوست تفاوت فاحشی بین این دو نژاد دیده می شود . از جانب دیگر ، استفاده از لغت فلامینگ برای نامیدن مردمی با پوست گلگون ، می تواند اشاره به پرنده ای به نام فلامینگو(Flamingo) باشد . این پرنده منقار بزرگی دارد که به طرز عجیبی خمیدگی دارد . با گردن و پاهایی بلند و ظریف ، پرهای سفیدی گردن و سینه و شکمش را پوشانیده ، در حالی که سر و قسمت تحتانی بدنش به رنگ صورتی تا قرمز تند است . از آنجا که در قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم میلادی ، سرزمین فلاندر زیر سلطة اسپانیا بود ، مردم اسپانیا اهالی فلاندر را به دلیل وضع پوشش و رنگ پوست شان به گونه ای تحقیر آمیز به فلامینگو تشبیه می کردند . در اواسط قرن هفدهم میلادی ، فلاندری ها قیام کردند و به دنبال جنگ هایی خونین ، استقلال خود را به دست آوردند و کشور هلند کنونی را بنا نهادند . در طی این جنگ ها ، بسیاری از اسناد و مدارک ارزشمند تاریخی در مورد فلاندری های ساکن اسپانیا از دست رفته و نابود شدند . خصومت حکومت اسپانیا با مردم فلاندر در آن دوران باعث شده بود تا با قلب واقعیات و به دروغ ، ایشان را به صورت مردمی یاغی و لایق تنفر به جامعة اسپانیا بشناساند ؛ مردمی که حتی روش زندگی کردن شان نیز ناخوشایند و اشمئزازبرانگیز است . این طرز فکر و تبلیغات منفی علیه فلاندری ها به صورت قسمتی از فرهنگ مردم اسپانیا درآمد ، به طوری که در فرهنگ اسپانیایی ، هر فرد ، گروه و یا قوم منفوری را به فلاندر منسوب می کردند. از آنجا که کولی ها نیز از نظر شهروندان اسپانیایی زندگی مرموز و غیرمتعارفی داشتند که باب سلیقة جامعة اسپانیا نبود ، لقب تغییر شکل یافتة فلامنکو را به ایشان و شیوة آوازخوانی اندلسی _ که محل عمدة زندگی کولی ها بود _ دادند . در سیر تحول و تکامل لغت فلامنکو ، عوامل و اتفاقات دیگری نیز منشأ اثر بودند . در زمان پادشاهی چارلز اول (1556-1519 میلادی) تعداد کثیری از کولی ها در خط سیرشان در اروپا وارد کشور اسپانیا شدند و چون ورودشان به اسپانیا از نواحی شمالی و سرزمین ژرمن ها و فلاندر بود ، به اشتباه ایشان را فلِمیش(Flemish) نامیدند . البته حدسیات دیگری نیز در مورد لغت هلندی فلامینگ به عنوان ریشة لغت فلامنکو موجود است که با مطالب بالا تفاوت دارد . در یکی از این فرضیات ریشه یابی لغت فلامنکو باز می گردد به قرن شانزدهم میلادی ، هنگامی که تعدادی خوانندة فلاندری در دربار چارلز پنجم به خدمت گرفته شدند . بدین ترتیب لغت فلِمیش پس از تغییراتی در میان مردم اندلس رواج یافت و به هر خنیاگری اطلاق شد . کولی ها در همان دوره نیز اغلب به خوانندگی و نوازندگی و دوره گردی می پرداختند و موسیقی و رقص و آواز در کلیة جشن ها و مراسم وحتی زندگی روزمره شان جایگاهی ویژه داشت . به همین دلیل شهروندان اسپانیایی ، لغت تغییر یافتة فلِمیش را که به صورت فلامنکو درآمده بود ، به طور اعم کلمه به کلیة فعالیت های این قوم اطلاق نمودند که به عبارت دیگر نمایانگر فرهنگ کولی ها بود . فرضیة دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه در طی جنگ های استقلال هلند ، تعداد زیادی از کولی های اسپانیا در هنگ های پیاده نظام ارتش فلاندر به صورت سربازان مزدور به خدمت گرفته شدند . ایشان پس از بازگشت پیروزمندانه از جنگ ، به عنوان پاداش اجازه یافتند تا آداب و رسوم و شغل سنتی شان را در هر جایی که بودند ، اجرا و اِعمال کنند ؛ بر خلاف قوانین جاری کشور که مردم محلی اجازة رفتار آیینی و برگزاری مراسم بر اساس آداب و سنن شان را نداشتند . ریشه های دیگر لغت فلامنکو به عقیدة برخی دیگر از محققین ، ریشة کلمة فلامنکو از لحاظ علم زبان شناسی ، در زبان عربی است . بر اساس مطالعات ایشان ، لغت فلامنکو در حقیقت ترکیبی از دو لغت «فلّاح» به معنی دهقان و برزگر و «مِنکو» به معنی رانده شده ، بی خانمان ، تبعید شده و بی سرزمین می باشد . این تعبیر بحث های زیادی را پیرامون خود به وجود آورده ، ولی استحکام و اعتبار لازم را ندارد . ممکن است که در زبان عربی یکی از معانی دقیق تر کلمة «فلّاح» ، کشاورز یا زارع باشد ولی مفهوم تبعید شده یا رانده شده به زبان عربی کلمة «منفی» است نه «مِنکو» . به هر حال نکتة مبهم دیگر این است که چگونه لغتی با ریشة عربی پس از حدود سه قرن نهفتگی ، که از خاتمة استیلای اعراب بر ناحیة اندلس می گذشت ، سربرآورده و خود را نمایانده است . در جایی دیگر محققین ریشة لغت فلامنکو را مغربی (Moorish) می دانند که همان کشور مراکش فعلی در شمال آفریقاست . به نظر ایشان فلامنکو به مورهایی گفته می شد که پس از غلبة مجدد مسیحیان بر جنوب اسپانیا ، در آنجا ماندند و با پذیرش دین مسیحیت تحت سلطة فاتحین به زندگی ادامه دادند . این محققین نیز صحت انتساب لغت فلامنکو را به ترکیب عربی «فَلّاح مِنکو» تأیید می کنند . پس از شکست اعراب از مسیحیان کاتولیک در سال 1492 میلادی ، مورهای ساکن اسپانیا تحت تعقیب قرار گرفتند و به ناچار به زندگی پنهانی و فرار از قانون روی آوردند . بدین ترتیب بهترین راه برای ایشان پناهنده شدن به میان کولی ها بود که خودشان نیز درماندگانی همدرد ایشان بودند . مقارن این اتفاقات ، فلامنکو شروع به شکل گیری و تکامل نمود . فرضیة دیگری نیز وجود دارد که ریشة لغت فلامنکو را در خصوصیات رفتاری و شخصیتی کولی ها می داند . کولی ها در برخورد با بیگانگان و غیرکولی ها کم حرف ، تودار ، عمیق و مرموز بودند . اتخاذ چنین سیاست محتاطانه ای در برخورد با بیگانگانی که همیشه ایشان را از خود رانده و باعث دردسرشان شده بودند ، ظاهری پرتکبر و نخوت آمیز برایشان به وجود آورده بود . در عین اینکه حالاتشان بسیار موزون و باوقار بود ، وجود طبیعت سرزنده و احساسات تند خالص در ایشان ، تصویری از یک شعلة آتش (Flame) را به ذهن متبادر می کرد (ریشة لغت Flame در زبان لاتین ، Fllamallama می باشد).

توپولوف

من هلاک تو و  خاک زیر پاتم،  توپولف!

من زمین خورده‌ی جعبه ی سیاتم، توپولف!

کشته‌ی تیپ زدن و قـدّ و بالاتم، توپولف!

مرده‌ی ریپ زدن و ناز و اداتم،  توپولف!

قربـون اون نوسانــات صداتم،  توپولف!

یه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم،  توپولف!



من هواپیما ندیدم اینجوری ناز و ملــوس

می‌پری  پر می زنی  روی هوا  عین خروس!

بذار ایرباس واست عشوه بیاد- دراز لوس-

بدگِلا چش ندارن ببیننت،  خوشگل روس!

قربون چشات برم، محــو نیگاتم ،  توپولف

یه کلوم ختم کلــوم بنده فداتم،  توپولف!



مـــا رو می‌بری نقـــاط دیدنی  وقت فرود

گاهی وقتا سر کـــــوه و گاهی وقتا  ته رود

می فرستن همه  تا سه روز  به روحمون  درود

می خونه مجری سیما  واسمون شعر و سرود

چرا ماتم می گیرن ، مبهوت و ماتم  توپولف!

یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم،  توپولف!



وقتی عشقت می‌کشه گاهی با کلّه می شینی

به جـــــای باند فرود، توی محلّه می شینی

یا می‌ری تــــوی ده و  رو سر گلّه  می شینی

زودی مشهور می‌شی،  رو جلد  مجلّه می شینی

پی گیر عکســــــا و تیتر  خبراتم  توپولف!

یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم،  توپولف!



می خوام از خدا که یک لحظه نشم از تو جدا

چونکه وقتی باهاتم  هی می کنم  یـــــاد خدا

بدون نذر و نیـــاز  بــــــا تو پریدن ،   ابدا!

می کنم بعد فرود  تمــــوم  نذرامـــــو   ادا

واســه جنّت   بلیتت گشتــــه  براتم،   توپولف!

یه کلـــوم ختم کلــوم بنده فداتم،   توپولف!



تو که هی  رفیقــــای ایرونیتو  یاد می کنی

کی میگه  تــــو  انبارای روسیه  باد می کنی؟

ما رو پیک نیک می بری،  سقوط آزاد  می کنی

خدا شــــادت بکنه ،  روحمونو  شاد میکنی

بری تا اون سر  اون دونیا(!) باهاتم،  توپولف!

یه کلــوم ختم کلــوم بنده فداتم،   توپولف!

فرق نادان و خردمند

میدانی فرق بین خردمند و نادان چیست؟

برایت می گویم: خردمند از اشتباهات دیگران و نادان از اشتباهات خود پند می گیرند!

- یادت باشد: اگر نتوانی ناملایمات کوچک را تحمل کنی، هرگز نمی توانی کارهای بزرگ انجام دهی!

- به یاد بسپار: بازنده ترین افراد، کسانی هستند که هرگز دست به هیچ کاری نمی زنند!

- موفقیت تنها هنگامی در تو را می زند که مهیای فرصت ها باشی!

- هرگز آرزو مکن تا جز خویشتن خویش کسی باشی، اما بکوش تا بهترین خویشتن خویش باشی!

- یادت باشد: هدفی که به درستی تعیین شده باشد، نیمی از آن تحقق یافته است!

- به یاد داشته باش: هنگامی که دیگران را گمراه می کنی، بیشتر از زمانی که آنها را آشکارا می رنجانی از تو متنفر می شوند!

- بسیاری از فشارهای عصبی، از بعضی از عادت ها ناشی می شوند، بنابراین عادت های خود را ترک کنید و در عوض، چند بار در روز کارهای دیگری انجام دهید!

- روابط خوب اجتماعی، راه ساده و لذت بخشی است برای غلبه بر فشارهای روانی!

- به یاد بسپار: یکی از راه های شیرین ساده زیستن، "مردم داری" است!

- از انجام کارها لذت ببرید، وانمود کنید که اوضاع بر وفق مرادتان است و بیشتر به قوه تخیل خود متوسل شوید تا به عقلتان!

یک  نکته مهم! تغییر را خوب تعبیر کنید!

- می توانید با پذیرفتن ویژگی های سطحی یک فرد آرام، به آرامش برسید. آرام بایستید، فک هایتان را روی هم فشار ندهید، انگشت هایتان را به هم گره نکنید و صورت خندانی داشته باشید!

- به خاطر بسپار: هر کم عقلی می تواند انتقاد کند و بد و بیراه بگوید و اغلب کم عقل ها هم همین کار را می کنند!

- یادت باشد: بهترین راه برای تحقق رویا، از خواب بیدار شدن است!

- احمقانه است مطلبی بیاموزیم که بعدا فراموش کنیم!

- یادت باشد: روزی یک ساعت خواب کمتر، پنج سال به عمر کاری شما می افزاید!

- به خاطر بسپار: کسانی که نمی توانند گذشته را به یاد آورند، محکومند که آن را تکرار کنند!

- فراموش مکن: اگر می خواهید اهمیت مشکلات امروزتان را بدانید، فرض کنید که اگر چند سال بعد، به این مشکلات نگاه کنید، تا چه اندازه مهم خواهند بود!

- در دو طرف استخوان بینی، نقطه ای وجود دارد که به نقطه "آرامش" معروف است. آن نقطه ها و دور چشمانتان را به آرامی بمالید و ببینید که فشار روانی، چگونه از بین می رود!

- مطمئن باشید! اگر بخواهید به همه جا برسید، به هیچ جایی نمی رسید!

- به یاد بسپار: نقطه ضعفتان را شناسایی کنید و برای رفع آن از همین حالا کاری صورت دهید.
- می دانی، یکی از همین روزها، یعنی، هیچکدام از این روزها!

- خوشبختی چیزی نیست که آن را جایی بجویی و سپس بیابی. خوشبختی چیزی است که می باید، خود آن را خلق کنی!

- برندگان، همواره تلقی و ارزیابی مثبتی نسبت به خود دارند!

- به خاطر بسپار: آنگاه که خود را پذیرفته باشی، دیگران و نقطه نظراتشان را نیز به مراتب ساده تر خواهی پذیرفت!

- فرصت ها نه در شغل تو، بلکه در درون خودت جای دارند!

- می بایست رفته رفته خود را با تصویر ذهنی ایده آلی که از خود ترسیم کرده ای، منطبق کنی!

- موفقیت، مجموعه ای است از تلاش های کوچک روزانه!

- یادداشت کنید: سطل ذهنتان را از زباله رنجها، نگرانی ها، کینه ها و احساس گناه پاک کنید!

- به خاطر بسپار: دل شیر داشته باشد، اما کاردانی روباه را فراموش نکن!

- به خاطر بسپار: بر پشت زین نشستن کافی نیست، باید چگونه افتادن را هم آموخت!

- فراموش نکن: حتی اگر در مسیر درست راه بروید، اگر آنجا بنشینید از رویتان عبور می کنند!

- اگر نمی دانید که چگونه حرف بزنید، بهتر این است که سکوت کردن را بیاموزید!

- فراموش نکن: می توان از سوراخ سوزن به تماشای بهشت نشست!

- به خاطر بسپار: در سختی ها، بر امیدتان متمرکز شوید، نتیجه همواره رضایت بخش خواهد بود!

- مهم ترین قدم در جهت تحقق خواسته هایتان در زندگی، آن است که نخست بدانید "چه می خواهید!؟"

- به یاد بسپار: وقتی خوشحال هستید، مطمئنا ناراحت نیستید؛ پس احساستان را با خنده نشان دهید!

- در وجود درخت، نوعی آرامش نهفته است، درخت مناسبی را در نزدیکی خودتان انتخاب کنید و هر وقت احساس خستگی و فشار کردید به آنجا بروید!

- به خاطر داشته باش: آرامش مثل سرماخوردگی مسری است. از بودن در کنار افراد آرام، لذت ببرید!

- اگر چیزی را می خواهید، ساده تر این است که آن را مطرح کنید، تا اینکه منتظر شوید تحویلتان بدهند!

- بطور خودآگاه با مشکل روبرو شوید که این پیروزی بزرگی است! 

سرزمین من

من در سرزمینی زندگی میکنم که در آن
دویدن سهم کسانی است که نمیرسند
و رسیدن سهم کسانی است که نمیدوند

گاهی

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود 

گاهی نمیشود نمیشود که نمیشود 
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست  
گاهی ناگفته قرعه به نام تو میشود 
گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست 
گاهی تمام شهر گدای تو میشود