یَله بر نازُکای چمن

 

 portrai of

چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری
چه بی تابانه تو را طلب می کنم
بر پشت ِ سمندی
گویی
نو زین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.

ققنوس در باران - احمد شاملو

تصویر بالا : پوستر فیلم سیمای زنی در دوردست

 

پی نوشت

 پیشکشی برای مهشید ، همسر و عشق گرانمایه ام .


آغاز دردناک یک فاجعه

 

پرسه در مه 

یه دفعه دیدم به هیچی فکر نمیکنم . هیچ اضطرابی ندارم . هیچ چیز آزارم نمیده . حتی قِناسی ساختمونا یا نقش ناچیزی که توی زندگی لیلی داشتم . ضد ضربه شده بودم . یه عمر افسرده بودم فکرشم نمی کردم تنها درمان افسردگیم خبر مرگم باشه . خبر مرگمو کاشکی زودتر فهمیده بودم .

مونولوگ علی مصفا در فیلم پله آخر

تصویر بالا : شهاب حسینی در نمایی از فیلم پرسه در مه

پیشنهادی برای شنیدن : مارش عزا شوپن (Marche funebre)

 

پی نوشت یکم

پله آخر به نویسندگی و کارگردانی علی مصفا ، فیلمی که بارها دیدم و از تماشای آن سیر نشدم .

پی نوشت دوم

فردریک شوپن در اواخر عمر مارشی تصنیف کرد و بعد از آن وصیت نمود که پس از مرگش آنرا در مراسم تدفین وی بنوازند . بعد از مرگ او همان شد که او می خواست و تا به امروز با وقارترین مارشی است که تحت عنوان رکوئیم (Requiem) در عالم موسیقی شناخته شده است .

 

زندگی در پیش رو

 

the last Step 

در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق می افتد . اگر اتفاق در بیرون بیفتد ، مثل وقتی که اُردنگی می خورییم ، می شود زد به چاک . اما از درون غیر ممکن است . وقتی به این حالت دچار می شوم ، می خواهم بروم بیرون و دیگر به هیچ کجا بر نگردم و مثل این است که وجود دیگری در من باشد . شروع می کنم به زوزه کشیدن ، خود را روی زمین می اندازم ، سرم را به این طرف و آن طرف می کوبم تا بیرون برود . اما غیرممکن است ، پا ندارد ، آدم که خیلی از داخل پا ندارد . راستی انگار که حرف زدن در این باره حالم را جا می آورد . مثل این است که قدری بیرون می ریزد . می فهمید چه می خواهم بگویم ؟

 قسمتی از رمان زندگی در پیش رو- نویسنده: رومن گاری - ترجمه : لیلی گلستان

تصویر بالا : لیلی حاتمی در نمایی از فیلم پله آخر 

►  پیشنهادی برای شنیدن : قطعه الامیریه -  تک نوازی نصیر شمه ( نوازنده عراقی عود )

 

پی نوشت

قطعه پیشنهادی بالا یکی از قطعات تکنیکال و پُر احساس نصیر شمه نوازنده عراقی عود است که بار روایت ِ پُر زِ درد جنگ رو بر دوش و رویای شیرین دنیای بدون جنگ رو در سر داره...

از ژرف ترین اندرون ِ خویشتن *

 

ابدیت و یک روز

ساعت دو که شد توی گردان مثل روز ِ محشر شده بود. همه از هم خداحافظی می کردن. من دل توی دلم نبود. با ساعد با هم بودیم. کل گردان راه افتادیم سمت درب تشریفات ( همون دری که روز اول از اونجا وارد پادگان شدیم) همه ی بچه ها جمع شدیم دور ِ هم ، فرمانده هم دونه دونه اسم ها رو می خوند و می گفت که کجا افتادن !!  پر استرس ترین روز زندگیم بود اون روز...  یکی تهران یکی اهواز یکی کرمانشاه یکی تبریز یکی آبادان یکی مرند یکی سر پل ذهاب.... همینجوری خوند تا رسید به ساعد سجادی ، من توی دلم می گفتم الان میگه تهران ... گفتش سلماس ارومیه !!  خشکم زد پام دیگه توان نداشت. فشارم افتاد  یعنی چی ؟! مگه قرار نبود کارمون رو دُرُس بکنه !!  یه چند تا اسم دیگه خوند تا رسید به من ... ستوان سوم حسام ذکا خسروی تیپ 216 پیاده مکانیزه زنجان !!  دیگه مُردَم  ! حالم اصلاً دست خودم نبود. فقط یه گوشه نشستم. کلاهمو از سر در آورم انداختم جلوم. برگه امریه رو هم انداختم جلوم و همینجوری بهش نگاه کردم .... بُهت زده شده بودم. حالم داغون بود. با ساعد اومدیم بیرون. نفهمیدم چند نخ سیگار کشیدم.... ساعد آرومم می کرد. خودش هم خیلی بهت زده بود. آخرشم گفت نه من می رم سلماس ، نه تو می ری زنجان !  ته دلم آروم شد... زنگ زدم با مهشید صحبت کردم . اون شب ، شب ِ چله بود. ولی کلش خراب شد. نفهمیدم چه جوری رسیدم خونه...

 •  تصویر بالا : نمایی از فیلم ابدیت و یک روز- کارگردان : تئو آنجلوپلوس

►  پیشنهادی برای شنیدن : آلبوم موسیقی سریال زیر تیغ - آهنگساز : حسین علیزاده

 

* قطعه ای از شعر ِ" یاناچک" آهنگساز شهیر ِ روس .

مسافر

 

1 

دیوید : یه مردی رو می شناختم که کور بود. وقتی چهل سالش شد جراحی کرد و بیناییش رو بدست آورد. اولش خیلی خوشحال بود ولی همه چیز تغییر کرد. دنیا بدبخت تر از اون بود که تصور می کرد. وقتی کور بود ، عادت داشت با یه تیکه چوب تنهایی از خیابون رد بشه. وقتی بیناییش رو بدست آورد ، از همه چی می ترسید. شروع کرد توی تاریکی زندگی کردن. هیچ وقت از اتاقش بیرون نمیومد. سه سال بعدم خودشو کُشت.

  مسافر - میکل آنجلو آنتونیونی

پیشنهادی برای شنیدن : قطعه ی ابتدایی آلبوم موسیقی فلیم " در بروژ " ( In Bruges ) - آهنگساز : کارتر بارول

راپسودی در آگوست

 

 Rhapsody in August

چیزهایی وجود دارند که ما برای فهمیدنشون به کلمات احتیاجی نداریم

  راپسودی در آگوست - کوروساوا

پیشنهادی برای شنیدن : قطعه ی ابتدایی آلبوم موسیقی فیلم " چشمه" ( The Fountain ) به نام "آخرین مرد"(The Last Man) _ آهنگساز : کلینت منسل

 

 

پاییز

 

چمنزار گریان 

باغ بي برگي
خنده اش خوني است اشك آميز.
در آن
جاودان بر اسبِ يال افشانِ زردش مي‌چمد
پادشاه فصل ها، پاييز.

مهدی اخوان ثالث

 

  تصویر بالا : نمایی از فیلم چمنزار گریان - کارگردان :  تئو آنجلوپلوس

  پیشنهادی برای شنیدن : آلبوم موسیقی فیلم مخمل آبی - کارگردان :  دیوید لینچ- آهنگساز : آنجلو بادالامنتی

 

پی نوشت یکم

هفته آخر ِ شهریور ۱۳۹۱ در همین مکان پستی گذاشتم با عنوان " برای تو و پاییز پدر سالار " و حالا که یک سال از عمرش می گذره احساس می کنم اون پست رو بیش از پیش دوست دارم.

 برای تو و پاییز پدر سالار - شهریور ۱۳۹۱

پی نوشت دوم

شهریور سال های دور مدرسه هر وقت که نزدیک می شُد با خودش انبوهی از در هم پیچیدگی ها و غربت ها رو می آورد و طوفانی بود که با خودش غم ِ نمناکی رو روی زندگیم پهن می کرد اما حالا که سال ها از آن سال ها می گذره اواخر ِ شهریور رو بیشتر از هر وقت دیگه دوست دارم .

 

کرانی ندارد بیابان ما

 

halaj 

چو در ره ببینی بریده سری
که غلطان رود سوی میدان ما
از او پرس از او پرس اسرار ما
کز او بشنوی سِرّ پنهان ما

• مولانا

    • تصویر بالا : به دار آویخته شدن حسین بن منصور حلاج

 

پی نوشت

یادش بخیر پارسال دوم مرداد به مناسبت سالمرگ احمد شاملو اجرای موسیقی داشتیم در منزل ایشان. روز خوبی و اجرای خوبی بود. یادش بخیر .

 

 

سرود ِ آن که برفت و آن کس که به جای ماند

 

 0

و بر تاس ِ باژگونه
از آن پیش تر که سایه طوفان
صیقل ِ نیلگونه را کدر کند
آرامش ِ هشیار گونه چنان بود
که گفتی
خود از ازل
وسوسه نسیمی هرگز
در فواصل این آفاق
به پرسه گردی بر نخواسته است .

• احمد شاملو

• تصویر بالا : نمایی از فیلم چمنزار گریان ۰ تئو آنجلوپلوس

 

 

 

درخت و خنجر و خاطره

 

ما بسی کوشیده ایم
که از دهلیز بی روزن خویش
دریچه ای به دنیا بگشاییم

 

احمد شاملو