دیگر گریه نمیکنم

نه!

دیگر گریه نمیکنم

حافظه این پنجره ها را،  پر میکنم از آفتاب

حوض را رنگ میکنم

آنقدر که ماهی ها هم آبی شوند

فکر های بد را هل می دهم از این صفحه های سپید،بیرون

نه دیگر!

گریه نمیکنم!

مینشینم و تب فکر های بی قرارم را می خوابانم...

نظرات 2 + ارسال نظر
سپیده جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:23 ق.ظ

سلام
چقدر قشنگ
راست بود
البته بعضی وقتا

رضا چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:59 ب.ظ http://reza-rasti.blogsky.com/

زیبا بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد